از کار اومدم رفتم باشگاه الان رسیدم خونه الانم باید بریم شب باغو آب بدیم
فردا شب هم اونیکی باغو. خب به غیر آلبالو زیاد سیب تابستانی هم زیاده
امسال گردو کمه... زنبورا هم به دلیل خشک سالی زیاد تعریفی ندارن
هیچ گل و شهدی نیست....خب بگذریم
رفتارهای زهرا هنوز هم برام تکرار میشن کارایی که باورش برام سخت بود
نمیدونم الان چی فکر میکنه در مورد من...اما...
من هیچ وقت به کس دیگه فکر هم نکردم فکرو ذکرم زهرا بود
می خواستم هر کاری میکنم برا خوشبختی و خوشحالی اون باشه
اما الان تنهام یادم نمیاد کی از گوشیم اس دادم بعضی اسهام که....
فقط اونایی که زنگ میزنن برا خرید جواب میدم
اونطوری که زهرا گف بهم اس نده ...حی...
نمیدونم دامنه.ir هم چرا کار نمیکنه الان متوجه شدم باید بررسی کنم
کاش یه روزی بیاد اینجا بدونه خیلی چیزارو...بدونه...
نظرات شما عزیزان:
|